نهی امام در مشورت با زن در نهج البلاغه .
نهی امام (ع) مصداق خاصی دارد. کسی نمی تواند موردی از کلمات امام(ع) بیابد که به طور مطلق مشورت با زن را نهی کرده باشد. البته ما در فهم یک روایت باید ابعاد مختلفی را در نظر بگیریم.
متن روایت و فهمیدن محتوای آن
سند روایت و سلسله روایات
جهت صدور روایت این مسئله را شهید صدر (ره) تأکید داشتند
گاهی دو مؤلفه اول حاصل است، ولی موضع گیری امام(ع) مطلق نیست، لذا نمی تواند الگوی همیشگی باشد. در واقع منع مشاوره با زنان به خاطر رفتار و واکنش زنی در آن برهه تاریخ بوده است که در کیان اسلامی بحران ایجاد کرده بود. جهت صدور روایت می تواند یک بحران سیاسی یا بحران اجتماعی یا بحران فکری باشد. دلیل اینکه نمی توانیم یک تلقی عمومی داشته باشیم، همان سیره امام (ع) است. اگر ایشان این ویژگی ها را برترین ویژگی زن در همه شرایط می داند، چرا در برابر زینب کبری(س) سکوت می کند؟ یا در برابر حضرت زهرا(س) و دفاعهای ایشان واکنش نشان نمی دهد؟
در روایت هست که پیامبر به حضرت علی فرمودند که: علی جان وقتی که از دنیا رفتم اگر در موضوعی خواستی با دخترم حضرت فاطمه(س) مشورت کنی به سخن او عمل کن، چون طرف گفتگوی او جبرئیل است و او از خود چیزی نمی گوید.
از نکات دیگر در استفاده از مضمون روایات این است که به ذهنیت مخاطبین و فضای فرهنگی زمان نقل حدیث توجه شود. در زمانی که روحیه اشرافی گری، تحقیر زن، و . . . در جزیره العرب حاکم است و این فرهنگ طی یک شب یا حتی بیست سال قابل تغییر نیست و رسوبات فرهنگی آن باقی می ماند و در قضاوتها و داوری ها نفوذ می کند، مسلماً بخشی از کلمات امام(ع) که ضبط شده، با این ذهنیت ها همراه خواهد بود. گاهی نیز صدر و یا ذیل کلام حضرت و یا قسمتی که مورد تأیید اندیشه شنوندگان بوده، ضبط و نگارش شده است. لذا در اجتهاد، فقط فهم ظاهر روایت کفایت نمی کند و باید به شرایط آن زمان و جهت صدور نیز توجه شود. گاهی حدیث در زمان تقیه نقل شده و حکم، ظاهری است و مؤید جنبه ذهنی روایتگر می باشد.
سنت امام (ع) منحصر در قول و فعل نمی باشد. سنت امام(ع) رفتار و گفتار و موضع گیری ایشان است. برخورد ائمه معصومین(ع) با همسر، دختر و فرزندشان بر اساس قابلیت و شخصیت آنها بود. برخورد حضرت علی(ع) با حضرت زهرا (س) در مقایسه با سایر همسرانشان فرق داشت، نحوه برخورد هم یک وجه است که باید در کنار مفاد گفتار آنان قرار گیرد.